جدول جو
جدول جو

معنی قاچ زین - جستجوی لغت در جدول جو

قاچ زین
پیشزین پیشکوهه
تصویری از قاچ زین
تصویر قاچ زین
فرهنگ لغت هوشیار
قاچ زین
کوهه ی زین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
بازوی زین را گویند. (آنندراج). اطراف و دامنه های زین. (ناظم الاطباء). دامنۀ زین که به بال شبیه است. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). دو دامن زین که دو پهلوی اسب را پوشاند و رکاب از زیر آن آویخته گردد و معمولاً شکل بال دارد. برگۀ زین. برگه
لغت نامه دهخدا
(شِ)
حنای زین. (آنندراج). ملاطغرا در هجو پولچی گوید:
از اسب برنگ سایه افتد به زمین
چون صورت اگر بقاش زین چسبیده.
ملاطغرا (از آنندراج).
رجوع به قاش شود
لغت نامه دهخدا
مقابل بدزین (در صفت اسب)، (یاداشت مؤلف)، اسبی که هنگام زین گذاشتن و سوار شدن رام و نرم است:
رام زین و خوش عنان و کش خرام و تیزگام
شخ نورد و راه جوی و سیل بر و کوهکن،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از ترکی قاپمق. ربودن. ربودن به جلدی با دست. قاپیدن: سگ پای او را قاپ زد. رجوع به قاپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ حِ)
کنایه از قاش زین. (آنندراج) :
جلوه میکرد سمند تو و تمکین میریخت
آب حیوان ز کنار قدح زین میریخت.
تائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قاپ زدن
تصویر قاپ زدن
ربودن، قاپیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاب زدن
تصویر قاب زدن
ربودن بجلدی چیزی را با دست: سگ پای او را قاپ زد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپ زدن
تصویر قاپ زدن
((زَ دَ))
ربودن چیزی به سرعت و ناگهانی، قاپیدن
فرهنگ فارسی معین
بخش آبریز شیروانی به دیوار پیوسته است
فرهنگ گویش مازندرانی